امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

شيريني هاي زندگي مامان

سلام جوجه طلايي مامان قربون اون چشمات ، فقط ماماني بره و بس ديشب پيشم نشسته بودي به زبون شيرينت مي گفتي مامان گوسنمه به به ، غذا بپز آب بريز ،نمه بريز ، ففه بريز به به اي بخويم فدات شم كه ديگه آشپز ماهري شدي به من طرز تهيه غذا ياد مي دي ...
9 خرداد 1391

امير محمد و سفر حج

سلام گل پسر مامان: اين چند روز مامان درگير يه سري كار بود و نتونست زياد به وبلاگت سر بزنه ولي خدا رو شكر تلاشهام جواب داد و تونستم از خداي مهربون كارت دعوت سفر حج رو هم براي تو و هم براي ماماني جون بگيرم تا انشاءالله همراهم باشيد توي اين سفر روحاني از همين جا از بابا علي جون ممنونم كه كمك كرد تا كنار هم  به اين سفر پر خير و بركت بريم ولي مطمئن باشه كه ثواب اين تشرف بيش از بيش به اون مي رسه چون از حقش گذشت تا ماماني جون توي اين سفر همراه ما باشه از همين جا ازش ممنون و از خدا مي خوام چنين سفر معنوي رو خدا توي تقدير هر ساله باباي مهربون امير محمد هم قرار بده به اميد آنروز تاريخ اعزام ما 23 خرداد ماه انشا...
2 خرداد 1391

دعايم براي تو بهترينم

پسرم: برايت يه بغل گندم دلي خشنود از مردم برايت سفره اي ساده ، حلال و پاك و آماده برايت شور پاييزي ، كه برگ غم فرو ريزي برايت يك بغل احساس ، دوبيتيهاي عطر ياس برايت هر چه خوبي هست دعا كردم دعايم كن   ...
2 خرداد 1391